زورنامه

خاطرات و زورنوشتهای شخصی اینجانب!

زورنامه

خاطرات و زورنوشتهای شخصی اینجانب!

۳ شنبه تا ۵ شنبه

سلام!
اولآ عجله دارم شدید!! خلاصه بگم ۳ شنبه هیچ کار مهمی نکردم،۴ شنبه صبح اول وقت رفتم اداره پست که یه بسته رو واسه آلمان بفرستم. پدرم در اومد از ۸:۳۰ تا حدود ۱۰ اونجا الاف بودم.هر کی میومد بستشو میداد من بنویسم!!!
به هر حال پست که کارم تموم شد رفتم نظام وظیفه سراغ کارام، ورودی اونجا کارت میخواست و کارت هم تموم شده بود ملت داد میزدن،زور میزدن که برن تو!! کارتا که اومد دور از جون همه انگار به گاو و گوسفندا آوردن یونجه بدن همه حمله کردن کارت گرفتن!! منم گذاشتم همه کارشونو بکنن آخر سر برم کارت بگیرم.این کارت گرفتن و تو رفتن ما حدود نیم ساعتی طول کشید،داخل هم ۱ ۱ ساعتی ما رو سر دووندن تا آهر سر تکلیف ما مشخص شد،چون دارم واسه معافی اقدام میکنم چند ماهی هست که الکی درگیرم
بعد از همه این ماجرا ها ۳ تا برگه دادن دستم که برم استعلام بگیرم! یکی ار تهران و ۲ تا هم از شهرستان.
شرمنده ها الان ساعت ۳ صبح جمعه هست منم واقعآ دیرم شده ۲ ساعت دیگه قرار پیست گذاشتم واسه ورزش و شب هم مسافرم. لطفآ تا اینجا رو داشته باشید،و این که امشب جمعه میرم اون ۲ تا استعلام دیگه رو بگیرم. اگه همه چیز خوب پیش بره باز ۱ شنبه شب تهرانم. میام و هم ماجرای سفر رو مینویسم هم ماجرای ۴ شنبه و ۵ شنبه رو.
فعلا تا دوشنبه بااااااااااااااااااااااااااای

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد