زورنامه

خاطرات و زورنوشتهای شخصی اینجانب!

زورنامه

خاطرات و زورنوشتهای شخصی اینجانب!

زور نهم اندر وقایع هفته ای که گذشت

خدا رو شکر امتحانات و پروژه ها تموم شد و ۲ روزی هست دارم به کارای خودم میرسم.  

فروش سیستم شخصیم قطعی شد و یکشنبه درگیر سرویس و جمع کردن وسایل بودم و نزدیک ۸۰ گیگابایت فایل جابجا کردم. با وجود اینکه همیشه سعی میکنم با دوست نزدیک معامله مالی نداشته باشم اما این بار این کار رو به اشتباه کردم و جالب ابنکه بدهکار هم شدم!! البته همین حدی که من میدونم کم نذاشتم و حق دوستی رو ادا کردم کافیه مهم نیست بقیه چقدر بی انصاف یا نمک نشناس باشن. جایی از انجیل میخوندم که گفته بود در قبال محبتی که میکنید انتظاری نداشته باشید و محبت رو در راه خدا بکنید نه بنده خدا چون خداست که پاداشش رو میده. خیلی گشتم تا عین عبارت رو پیدا کنم اما موفق نشدم.

  

و بالاخره این اولین پست رسمی من با لبتاپه البته قبل تر هم مطالبی رو نوشته بودم اما نه در این حجم! امیدوارم برسم در چند روز آینده فایلهام رو هم دسته بندی کنم. راستی نکته مهم و تاریخی اینکه نمره های این ترم تا حدی اومده بود یکی از اساتید در حقم لطف کرده بودند واجب دیدم شمارش رو پیدا کنم و چون نمیدونستم برنامه هاش چطوریه ترجیح دادم متنی رو براش ارسال کنم  که بعد از چند ساعت جواب ایشون رسید. قصد دارم اون رو یادگاری نگه دارم. 

  

در هفته گذشته دوست جدیدی رو پیدا کردم که هنوز نمیتونم در موردش نظری بدم! اما اگه شرایط مناسب باشه فکر میکنم رابطه مفیدی داشته باشیم. فعلآ میخوام رو تمرینات دوچرخه سواریم متمرکز بشم. نمیدونم تا چه حد موفق باشم. دوستان ما همه یا درگیر کارند یا تنبل ! کاش این دوست جدید همراه مناسبی بشه.

 

همینطور آتش بست اسرائیل (متاسفانه) و شروع ریاست جمهوری اوباما از اخبار این هفته بود که کم و بیش دنبالش بودم... 

 

در مورد این عکس هم بفرمایید خودتون نظر بدید!!!!!! 

 

مرگ بر آمریکا!!

نظرات 5 + ارسال نظر
مهرسا پنج‌شنبه 3 بهمن 1387 ساعت 03:10 ب.ظ

-موافقم! منم هر وقت که به دوستی خوبی می کنم و خلاف انتظارم اون با خوبی جواب نمی ده با همین توجیه خودم رو راضی می کنم! و می دونم اگه شرایط برعکس باشه هم شاید اون همین کارو می کرد.

-یکی از سختترین کارای دنیا همین خالی کردن حافظه ی کامپیوتر و تصفیه کردن فایلها و ..ایناست! واقعا سخته!!! که من همین روزا باید این کارو انجام بدم چون لپ تاپم در غیر این صورت خواهد ترکید!!:دی!

-لپ تاپ هم مبارک!:) امیدوارم سونی نباشه! چون خیلی نازک نارنجیه! اعصاب من رو که ریخته به هم.

-ای کاش ما هم از این اساتید که به دانشجو لطف می کنند داشتیم! توی دانشگاه ما دانشکده ی ما بد نمره ترین استادا رو داره!!

-جالب اینه که اسرائیل آتش بس اعلام می کنه بعد حماس جشن پیروزی می گیره!!! خیلی جالبه ها!!!

-این عکس رو هم قبلا دیده بودم :)) نمونه ی بارز جوگیری ایرانیا!!
ببین جوگیری چه می کنه! پیرمرد رو کنگفو کار می کنه!!!:دی


- من اکثر کارایی که میکنم بدون چشمداشته اینو راست میگم اما وقتی طرف ازت طلب کارم باشه یه طوری حالت گرفته میشه!!

- والا کار زیاد سختیم نیست اگه آرشیو بندی داشته باشی و بک آپ گیری کرده باشی. من چون کارام حساس هم هست همیشه بک آپ رو دارم. البته خدا رو شکر مشکل دوم رو در مورد کمبود جا ندارم!

- سلامت باشی! اما تازه لبتاپ نگرفتم! حدودآ ۶-۷ ماهی میشه چون بازار ایران تحریم بود و منم حساسیت زیادی روی پروسسور و گرافیک کارت داشتم و کانفیگ مورد نظرم اینجا پیدا نمیشد تصمیم گرفتم از روی سایت اچ پی مدل و کانفیگ دلخواهم رو انتخاب کنم و سفارش بدم که 2 تا ازش بگیریم که زحمت یکی از دوستان خوبم شد که تحویل بگیره و بیاره. یکیش رو یکیش سفارش یکی از دوستان خوبم بود که چند ماهی از خرید منصرفش کرده بودم و یکیش هم مال خودم! تا اونجایی که خبر دارم هنوز این کانفیگ تو بازار ایران نیومده!! از سونی هم که چه عرض کنم!!!!!!

- اخبار ایران همیشه برعکسه! به شخصه خیلی دوست داشتم از شر قسمتی از این اعراب پدرسوخته که پول من و تو رو دارن میخورن راحت بشیم. البته خانه از پای بست ویران است! حماس نشد حزب الله ! اون نشد میدن به سوریه! هرچند توشون زن و بچه هم بود اما به نظرم واسه یه تحول اتفاقات بزرگ هم لازمه! ( همین الانش اگه بدونم قطعی هست که از این وضعیت در بیایم به خدا حاضرم اولین موشک تو خونه ما فرود بیاد اولین نفری هم که میمیره خودم باشم!)

- حالا از این عکسها زیاده به مرور زمان به نسبت مطلبم میذارم.

در آخر هم میخواستم اینو بگم که اگه نظری میذاری مطمئنآ براش جواب خواهم گذاشت اینه که خودت اون جاهایی که یادته نظر گذاشتی رو لطفآ چک کن ( مثل من ) !!! و لطف میکنی تا عادت کردن من به این کیبرد اگه اشتباه تایپی دیدی هم یادآوری کنی ! زیاد عادت ندارم به کیبرد نگاه کنم مشغول چشم به در و دیواره!!!

مهرسا جمعه 4 بهمن 1387 ساعت 11:22 ب.ظ

راستش خودم اینروزا خیلی درگیر کارای انجمن دانشکدمون هستم! اگه هم دانشگاهی بودیم شاید می شد بهت بدم! به هر حال هر وقت ببینیش دیر نمی شه! ;)

از اینور تهران تا اونور خیلی راه باشه نیم ساعته! اینکه سوال رو اونجا مینویسم جوابش اینجا میاد هم خودش معنی های متفاوتی داره !!‌
به هر حال از لطفت ممنون .

مهندس یکشنبه 6 بهمن 1387 ساعت 12:26 ق.ظ http://www.tez.blogsky.com

سلام دوست عزیز
به ما هم سر بزن

سلام. وبلاگ جدید مبارک باشه. چشم چک میکنم

مهرسا یکشنبه 6 بهمن 1387 ساعت 01:45 ق.ظ

به این علت جواب رو اینجا نوشتم چون رسوندن فیلم به دست شما به محتوای پست ربطی نداشت.من نمی دونم شما چه معنی از این کار دریافت کردید!!
حق با شماست از اینور تهران تا اونور با این همه ترافیک فقط نیم ساعت راهه و فقط هم سر شما شلوغه!! و امکان هم نداره اگه یه ربع وقت بگذارین برین بیرون یه دستفروش ببینین که داره فیلمای روز رو می فروشه!

والا این نوشته اینقدر کنایه داشت که من چیزی ازش نفهمیدم. چند باز هم خوندم اما چون میترسم ازش نتیجه گیری بد کنم ترجیح میدم ولش کنم!

اما در کل محتوای پست در مورد فیلم بود منم گفتم دسترسی ندارم فعلآ کاش این امکان بود!‌حالا تشخیصت چی بوده نمیدونم!!

در مورد دستفروش ها هم جالبه بدونی تو مسیر من یه دست فروش هم نیست ! من تو ۲ ماه گذشته سمت صادقیه ۲-۳ تا دستفروش دیدم همین !!!

به هر حال برای بار هشتم تشکر میکنم ! دعوا نداریم که !!!!!

دختر مرداد یکشنبه 6 بهمن 1387 ساعت 10:42 ب.ظ

سلام
اولا ممنون که بازم اومده بودی
بعدم که من دفعه ی قبل واضح گفتم...
من دوست عزیزی رو همین ۲ هفته ی پیش توی یک صانحه ی تصادف از دست دادم... دوستی که دوستش داشتم... و بیش از ۵ سال میشناختمش...
اگر دوست داری یا عادت داری نوشته ها و فضاهای شاد ببینی باید بگم متاسفانه من حداقل فعلا قدرتش رو ندارم... شاید بازم یه روز اونجا مثل قبل شد...رنگش آهنگش فضاش نوشته هاش شد مثل قدیم...شاید!!!
از غلط های املایی گفته بودی...من زیاد حساس نیستم... چون موقع نوشتن چک نمیکنم...در مورد نزاشتن و نذاشتن... گرچه حق باش شماست اما من کلا از ذ خوشم نمیاد و برای همینم موقعی که محاوره مینویسم اینطور مینویسم....
بهر حال وبلاگ یه محیطی تقریبا شخصیه و فکر نمیکنم ایرادی به من وارد باشه...
نهایتا هم از اینکه امتحانا و پروژه هات تمام شده بهت تبریک میگم و امیدوارم روزهای خوبی رو داشته باشی...
اون جمله ای که از انجیل نوشته بودی هم خیلی قشنگ بود هم عمیق...باید واقعا همین طور ببینیم...چون حقیقت همینه....
بازم به خاطر اینکه میای پیشم ازت خیلی خیلی ممنونم
شاد و موفق باشی

سلام و ممنون از لطفت خانوم دکتر!
من این مطلب رو نمیدونستم فوت دوستت رو تسلیت میگم. دوست دارم دوستام شادباشن اما زیاد عادت ب شادی ندارم! خصوصآ با این همه مشکلات ریز و درشت.

در مورد متن هم قصدم شوخی بود نه ایراد گرفتن (:

امیدوارم تو کارا موفق باشی و هرچه زودتر شرایط به حال نرمال برگرده.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد